امیرعلی ذات الریه کرده ولی خوب میشه ببینید!
اولش خوب بودی مارفتیم خونه خاله نسرین خاله نسرین عاشق توئه و اصرار کرد بریم چندروز خونشون بمونیم هواهم خیلی سرد بود بعد مامانی یواش یواش احساس کرد تو داری مریض میشی (آخه خونه خاله خیلی سرد بود شوفاژاشونو بسته بودن) به دکترت زنگ زد دکتر گفت زود ببرمت بردمت تا یه مدت خوب شدی ولی باز مریض شدی. و اینسری خیلی بدتر و شدیدتر مریض شدی گلم ... و من اصلا و اصلااااا دوست نداشتم از همچین روزایی خاطره و عکس داشته باشم ولی فقط بخاطر اینکه هر وقت بزرگ شدی و دوست داشتی تک تک لحظه هاتو ببینی از این لحظه هایه سخت عکسو فیلم گرفتم من به اندازه چندین سال برایه اینروزایه تو پیر شدم و شکستم مخصوصا لحظه ایی که رگ پیدا نمیکردن تا سرم رو وصل و کن...
نویسنده :
::: مینــــ| :::
7:01