13 بدر
سلام عزیزم بلاخره ما از خونه در اومدیم بیرون اولش نمیخواستیم بیاییم بیرون ولی مامان جون انقدر اصرار کرد که مجبور شدیم بریم گفت اگه نیایید مادلمون میمون پیشه شما و ناراحت میشم بعد هم رفتن کنسولوقان باغچه رستوران مهتاب جا رزرو کردن قربونت برم مقداری اولش گریه کردی ولی بعدش خوب شدی جالب اینجا بود که تاوقتی که اونجا بودیم گلاب به روت اسهالم نرفتی و وقتی اومدیم شروع به کار کردی ههههه خلاصه که با مامان جون اینا و خاله و دختر خاله آرزو اینا رفتیم امسال دیگه با خودمون چیزی نبردیم و گفتیم بریم جاییکه غذا خودمون درست نکنیم و فقط خوش بگذرونیم آخه با بچه گفتیم خیلی سخته ... خلاصه کلی هم خوش گذشت حالا فعلا چندتا از عکسارو میذارم و بعدا اگه شد میام بیشتر میذارم ودرموردشون توضیح میدم عزیزم ولی فقط اینو میتونم بگم که با دیدن عکسات که انقدر آب شدی تو این 13 روز وانقدر وزن کم کردی واقعا زجر میکشم واقعا...